بسم الله الرحمن الرحیم. این وبلاگ ایجاد شد تا مطالب در دسترس عموم قرار بگیرد و إن شاء الله به پرسش های دوستان پاسخ خواهیم داد
به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ادبیات عرب و آدرس adabiatarab2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

کل مطالب : 108
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز :
باردید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید سال :
بازدید کلی :
تشخیص حرکت عین الفعل

روش_تشخیص_حرکت_عین_الفعل

برای اینکه بفهمیم حرکت عین الفعل چی هست اول باید ببینیم فعل ثلاثی مجرد هست یا ثلاثی مزید!!⁉️

١ اگر فعل ثلاثی مزید باشه که طبق باب ، میشه تشخیص داد مثلا باب إفعال میشه أفْعَلَ ( عین فعل ماضی باب إفعال میشه مفتوح ) یُفْعِلُ ( عین فعل مضارع باب إفعال میشه مکسور )

پس در ثلاثی مزید عین فعل قیاسی ( قاعده مند ) هست و طبق باب میشه تشخیص داد .

٢ اگر فعل ثلاثی مجرد باشه روش تشخیص عین الفعل سماعی هست یعنی باید به معجم یا فرهنگ لغت مراجعه بکنیم و ببینیم عرب چجور استعمال کرده .پس برای تشخیص حرکت عین الفعل ثلاثی مجرد باید رجوع به معجم کرد.

حالا گاهاً یک فرمول هایی ذکر شده که غالباً میشه بدون رجوع به فرهنگ لغت تشخیص داد که حرکت عین الفعل چیه ❕❗️????????????

۱-باب ( فَعِلَ یَفْعَلُ ) اغلب بر حالات غیر ثابت یا بر رنگ ها یا عیوب دلالت می‌کنه ، مثلا: حَزِنَ یَحْزَنُ (اندوهگین شدن ) ، فَرِحَ...(شاد و خُرّم شدن )، سَوِدَ...( سیاه شدن )، عَرِجَ ...(شَل و لنگ شدن) 

۲-باب ( فَعُلَ یَفْعُلُ ) بیشتر بر خلقیات و اوصاف ثابت ، دلالت می‌کنه . مثلاً: حَسُنَ یَحْسُنُ (زیبا -نیکو شدن )، لَؤُمَ یَلْؤُمُ (پست و فرومایه و لئیم شدن ) ، جَمُلَ یَجْمُلُ ( زیبارو یا زیباخو شدن)

توجه: اینکه ببینیم فعل مثال هست یا اجوف یا ناقص یا لفیف ، کار را برای ما راحت تر میکند . چون مثلا ابواب ثلاثی مجرد در مثال واوی( وضمسکح) ، در مثال یائی ( یضکس) ، در اجوف واوی ( نوس ) و در اجوف یایی ( سیض ) و... هست.

تعداد بازدید از این مطلب: 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرق واو و أو عطف

در واو عاطفه ، معطوف و معطوف علیه تحت یک حکم جمع میشن . اما در أو عاطفه حکم بر یکی از معطوف و معطوف علیه هست به صورت مبهم.

واو عاطفه استعمال میشه برای مطلق جمع ولی اصل در معنی أو عاطفه تسویه در حکم بین معطوف و معطوف علیه است. و گاهی أو عاطفه برای تقسیم هم میاد.

تعداد بازدید از این مطلب: 20
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مراد از ارصاد در علم بدیع

مراد از ارصاد در علم بدیع ( محسنات معنویه ) چیست !؟

به ارصاد ، تسهیم هم میگویند.

ارصاد در لغت : 

آماده شدن ، نگهبان گماردن ، مراقبت کردن

ارصاد در اصطلاح :

این که پیش از فاصله در فقره یا پیش از قافیه در شعر ، چیزی ذکر گردد که بر آن فاصله یا قافیه دلالت کند هر گاه که ( رَوِیّ ) شناخته شود.

مراد از فِقْرَة : قسمتی از نثر است و آن قسمت به منزله بیت در شعر است که به آن قرینه هم میگویند.

مراد از رَوِیّ : قافیه یا پسوند کلمات آخر اشعار است که حرف اصلی آخر آنها یکی باشد و آن حرف را در اصطلاح « رَوِیّ » میگویند. مانند کلمات « دل ، گِل ، مایل ، حاصل ، مشکل » که آخرین حرف اصلی آن ها ( لام ) است.

وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ ﴿۳۸﴾

فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ ﴿۳۹﴾

فاصله پیش از آیه ۳۹ ، کلمه « لُغُوب » است که رَوِیّ آن « باء » است‌. ما با شنیدن « قبل طلوع الشمس » در آیه ۳۹ وقتی « قبل » دوم را شنیدیم میفهمیم پس از آن باید « غُرُوب » باشد با توجه به کلمه « لُغُوب » در آیه پیش از آن.

https://eitaa.com/adabiatarab2

تعداد بازدید از این مطلب: 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرق فاعل و اسم فاعل

اسم فاعل اسمی است که با ساختار خود ، بر صدور حدث دلالت می‌کند. اما فاعل نقشی است که کلمه ، در ترکیب با دیگر کلمات در جمله پیدا میکند ؛ حال فرقی نمیکند که وزن این کلمه ، بر چه چیز دلالت میکند یا اساساً وزن آن معنایی داشته باشد یا خیر.

برای نمونه : وزن « کاتب » میتواند در جمله نقش هایی چون مبتدا ، خبر ، فاعل ، مفعول ، مجرور به حرف جر ، صفت و حال را بپذیرد ؛ ولی همچنان به معنای « نویسنده » ( معنای اسم فاعلی ) باشد ؛ این معنا از جایگاه کلمه در جمله فهمیده نمیشود ؛ بلکه کلمه به خودی خود این معنا را میرساند.

مثال :

۱- الکاتب ذَهَبَ

۲- عَمروٌ کاتبٌ

۳- ذَهَبَ الکاتبُ

۴- أَجْلَسْتُ الکاتبَ

۵- مَرَرْتُ بِکاتبٍ

در همه این مثال ها « کاتب » اسم فاعل می‌باشد اما فقط در مثال سوم فاعل است.

رابطه اسم مفعول و نقش مفعول نیز از همین قبیل است. اسم مفعول عنوانی است که از کلمه ، به خودی خود فهمیده میشود ؛ مانند : مسرور ( خوشحال شده ) ؛ ولی عنوان مفعول ، نقشی است که از بررسی رابطه یک کلمه در جمله با دیگر عناصر آن جمله درک میشود.

تعداد بازدید از این مطلب: 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چرا نصب منقوص ظاهر است

چرا منقوص در حالت رفعی و جری ، ضمه و کسره اش در تقدیر است. ولی در حالت نصبی ، فتحه ظاهر میشود!؟ 

جاء القاضیْ

رأیت القاضیَ

مررت بقاضیْ

زیرا ضمه و کسر بر یاء ثقیلند پس در حالت رفع و جر ، ضمه و کسره در تقدیر است. اما در حالت نصب فتحه ظاهر می‌گردد چون فتحه خفیف است. 

تعداد بازدید از این مطلب: 35
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


انواع شباهت

علت بناء اسم شباهت مُدنِی داشتن اسم به حرف است.

مراد از شباهت مُدنِی و غیر مُدنِی چیست!؟

شباهت بر دو قسم است :

۱- شباهت مُدْنِی : چیزی که مقتضی اعراب میباشد با جهت شباهت معارضه نکند. مانند : « شباهت ضمایر به حروف » زیرا هیچ مقتضی اعراب با « شباهت وضعی » معارضه نمی نماید.

۲- شباهت غیر مُدْنِی : شباهتی که با جهت شباهت ، چیزی که مقتضی اعراب است معارضه نماید. مانند : « أیّ » استفهامیه و شرطیه ؛ زیرا «أیّ» شرطیه چون دارای معنای «إن» شرطیه و «أیّ» استفهامیه دارای معنای «همزه» استفهامیه است « شباهت معنوی » به حروف دارند و این نوع شباهت ، مقتضی بنای آن دو است ولی از آنجا که «أیّ» از اسماء واجب الإضافة میباشد و « اضافه » از خصائص اسم و مقتضی اعراب است، این مقتضی اعراب با آن مقتضی بناء معارضه می نماید ، در نتیجه هر دو تساقط میکنند و از بین میروند و «أیّ» به اصلش بر میگردد که اسم است. و گفته شد که اصل اسم «اعراب» است. پس «أیّ» به هردو قسمش معرب است.

 

 

پس شباهتی که موجب بناء شدن اسم میشود «شباهت مدنی» است. 

تعداد بازدید از این مطلب: 16
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


انواع اسم جنس

( کَلِم ) جمع هست یا اسم جمع یا اسم جنس جمعی یا اسم جنس افرادی !؟

مراد از اسم جنس جمعی یا اسم جنس افرادی چیست!؟ 

اِسمٌ و فِعْلٌ ثُمَّ حَرفٌ الکَلِمُ

در لفظ ( کَلِم ) سه قول است :

۱- جمع است که بر افرادش بالمطابقة دلالت می‌نماید.

۲- اسم جمع است. یعنی برای مجموع افراد وضع شده و بر افرادش تضمنّاً دلالت میکند.

۳- اسم جنس جمعی می‌باشد.

اسم جنس بر دو قسم است :

الف ) اسم جنس افرادی : چیزی که برای حقیقت وضع شده و نظر به افراد و غیر افراد نداره. و بر قلیل و کثیر صادق است. مانند « آب »

به) اسم جنس جمعی : چیزی که برای حقیقت وضع شود به شرطی که آن حقیقت در ضمن بیش از دو نفر باشد.

اصح اقوال این است که ( کَلِم ) اسم جنس جمعی است.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 20
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نوع ال در الکلمة

أل در ( الکلمةُ ) أل جنسیه از نوع ماهیت هست..

چون میخواد ذات کلمه ( ماهیت کلمه ) ( خود کلمه ) (اصل کلمه ) رو بیان کنه..  یعنی عقل خود ذات یا موصوف رو با وصف کلی بودن در نظر گرفته.. که بهش میگن کلی عقلی در اصطلاح منطقی..

نکته : توی تعاریف یعنی هر وقت میخواد یه کلمه ای رو تعریف کنه ال میشه أل جنسیه از نوع ماهیت..

مثال : الکلمة  هی اسم أو فعل أو حرف

ال در الکلمة میشه أل جنسیه از نوع ماهیت

تعداد بازدید از این مطلب: 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


معنی عاشورا و تاسوعا

*معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست ؟*

اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشته‌اند که ، چون عشر و عاشر از یک ریشه‌اند 

و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است.

پس ، عاشورا یعنی دهم محرم ؛ 

و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفته‌اند .

*اما*  این معنا به دلایل زیر اشتباه است.

*آیا*  واژه عاشورا برای دهم ماه‌های دیگر نیز به کار می‌رود ؟ 

مثلاً ، آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد ؟ 

یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است ؟

*آیا*  اگر امام حسین(ع) مثلاً ، در یازدهم محرم شهید می‌شدند ، آنگاه ، تاسوعا با عاشورا عوض می‌شد و عاشورا واژه دیگری داشت؟

در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعده‌ای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود . 

اعداد بر خلاف کلمات استثنا پذیر نیستند.

به طور مثال ، در کلام عرب اعداد این گونه شمارش می‌شوند:

اول – ثانی - ثالث - رابع ... 

و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و ... 

چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعده‌پذیر باشند ؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا ....

*اما* می‌بینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمی‌کنند ؛

 لذا ، نمی‌توانیم دلیلی داشته باشیم که ، تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد ، بلکه معنای دیگری دارند.

*عاشورا* 

روز معاشرت با امام(ع)

عشر به کسر عین و عشرت ، به معنای معاشرت و مصاحبت است . 

معاشر به ضم میم، یعنی مصاحب 

و عاشر ، اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. 

خداوند می‌فرماید: 

«وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید . 

عشیر یعنی همدم و رفیق 

«وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کرده‌اند و چه بد معاشر و رفیقی است .

العاشور از ریشه عشر به کسی گفته می‌شود که ، 

معاشرت خصلت او باشد .

پس *العاشوراء؛*  جائی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می‌شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می‌کنند،

و *عاشورا* مبالغه است

از میل به معاشرت  یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام (ع) به شدت بالا می‌رود.

*تاسوعا*  روزی برای وسعت ظرفیت.

با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار می‌گیرد و معنی *نهم* را از دست می‌دهد.

*اتسع* به فتح الف یعنی ، گروه‌های ۹ نفره شدند.

اما *اتسع* به کسر الف یعنی، وسعت پیدا کرد(گشاد شد) و فراخ گردید.

*اتساع* ، یعنی گسترده شدن و گشاد شدن وبالا رفتن ظرفیت . 

اتساع شرائین یعنی ، رگ‌ها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد.

*التاسوع* یعنی چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد ؛ 

 *التاسوعا* یعنی جائی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛

و *تاسوعا* 

این معنی را پیدا می‌کند؛ *روزی که ظرفیت بالا می‌رود و در سینه‌ها فراخی ایجاد می‌شود و به جای تنگی، وسعت می‌یابد*

این دو نام از ابداعات *امام سجاد (علیه‌السلام) است* 

و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (ص) از عاشورا گفته شده است ،اکثرا جعلیات بنی‌امیه، برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است.

اما ، در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (ع) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از *عاشورا و تاسوعا*  خیلی عاشقانه است...

برگرفته از کتاب «سفری از عاشورا تا اربعین» تألیف عبدالله مستحسن*

کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:

http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe

@howzehamozesh

تعداد بازدید از این مطلب: 19
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود