بسم الله الرحمن الرحیم. این وبلاگ ایجاد شد تا مطالب در دسترس عموم قرار بگیرد و إن شاء الله به پرسش های دوستان پاسخ خواهیم داد
به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ادبیات عرب و آدرس adabiatarab2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

کل مطالب : 108
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز :
باردید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید سال :
بازدید کلی :
فرق ما موصوله اسمیه با حرفیه

فرق "ما"موصوله "اسمیه"با "حرفیه"چیست؟ راه تشخیص چیست؟

اسمیه تأویل به مصدر نمیبره حرفیه میبره

(ما ) اسمیه عائد داره اما ( ما )حرفیه عائد نداره

( ما )اسمیه نقش می خواد چون اسمه , ( ما ) حرفیه نقش نمی خواهد چون حرف است و حرف نقش نمی خواهد . 

( توجه: ما حرفیه وقتی تاویل به مصدر برده بشه مصدر موولش نقش میگیره ،اما خود( ما ) حرفیه به تنهایی نقش نخواهد پذیرفت )

(ما )اسمیه مرجع ضمیر واقع میشه ولی( ما )حرفیه نه.. چون مرجع ضمیر باید اسم باشد و حرف نمی تواند باشد.

بهترین_راه_تشخیص

بهترین راه که میشه تو جمله تشخیص داد همون عائد و ضمیر هست که به ما بر میگرده . اگر ضمیری به ما موصوله برگشت مای اسمیه خواهد بود چون مرجع ضمیر اسم هست و اگر ضمیری نداشت که به ما برگردد غالبا حرفیه هست .

توجه: گاهی ما در هردو وجه استعمال میشود در جاییکه امکان داره ضمیری محذوف یا در تقدیر باشه.

تعداد بازدید از این مطلب: 54
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تشخیص اسم ذات و معنا و مشتق

راه تشخیص اسم ذات.. اسم معنا.. اسم مشتق..

اسم ذات قائم بنفسه هست.. مثل حسین..

برای فهمش نیاز به چیز دیگری نیست.... یعنی ذات اون اسم برای فهم اسم کافیه..

اسم معنا قائم بغیر است.. مثل ضرْب..

یعنی باید یک کسی باشه که عمل ضرب رو انجام بده پس نیاز به غیر داره تمام مصادر اسم معنا هستن.

اسم مشتق.. ازدواج اسم ذات + اسم معنا..   مثل ضارب

یعنی زننده ( یعنی یک حسین وجود داره که عمل ضرب رو انجام میده ) 

پس اسم ذات + اسم معنا = اسم مشتق

تعداد بازدید از این مطلب: 49
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چیزهایی که نقش نیستند

چیزهایی که نقش نیستند:

معطوف علیه

موکَّد

مبدل منه

معطوف علیه

مضاف

تعداد بازدید از این مطلب: 54
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چیزهایی که نقش هستند

چیزهایی که نقش هستند:

فاعل

نائب فاعل

مفعول ها (مفعول به و له و مطلق و فیه و...)

مبتدا

خبر

فعل

حال

تمییز

منادی

مستثنی

جارو مجرور ( اختلافی هست بین علما )

مضاف الیه

صفت

بدل

عطف بیان

مؤکِّد

معطوف

( در توابع مثل نعت و بدل و عطف بیان و تأکید و عطف نسق همیشه دومی نقش هست چون از اولی تبعیت میکند )

تعداد بازدید از این مطلب: 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جمع شرط و قسم

آیا زمانیکه شرط و قسم جمع شوند میتواند جواب هر دو ذکر شود؟؟

آیا زمانیکه شرط و قسم جمع شوند میتواند جواب هر دو حذف شود؟؟

پاسخ هردو سوال، نخیر هست چون در کلام عرب نیامده.

تعداد بازدید از این مطلب: 43
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرق اسم آلت جامد و مشتق

فرق بین اسم آلت جامد (مثلاً سکین) و اسم آلت مشتق (مثلا مفتاح) چیه؟؟اسم آلت مشتق اختصاص به هیئت خاصی نداره مثلا مفتاح اطلاق میشه به هر چیزی که بوسیله اش در خانه باز میشود.

اما اسم آلت جامد مثلا السکّین بر چیز مخصوصی اطلاق میشه. مثلا میگیم چاقو. نمیگیم هر چیز بُرنده و تیز. چون جامد هست.

تعداد بازدید از این مطلب: 46
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تفاوت تمییز با حال

اصل در تمییز:

۱-نکره 

۲-جامد گاهی اسم مشتق میاید

۳-مؤخراز عامل و ممیَّز.

 

فرق تمییز با حال:

۱-تمییز غالبا جامد هست بخلاف حال

۲-تمییز رافع ابهام از ذات یا نسبت است ولی حال رافع ابهام از هیئت است.

۳-تمییز متعدد نمیشود بخلاف حال

۴-تمییز تاکید نمیکند ولی حال گاهی تاکید میکند.

۵-تمییز فضله هست ولی حال گاهی رکن کلام است.

۶-تمییز جمله یا شبه جمله یا ظرف یاجارمجرور نمیشود ولی حال گاهی میشود.

۷-تمییز مقدم نمیشود الا به ندرت ولی حال گاهی مقدم برعامل میشود.

تعداد بازدید از این مطلب: 55
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کاربرد أفعل تفضیل

آیا افعل تفضیل میتواند در موارد زیر عمل کند؟

۱-مفعول به

۲-مفعول مطلق

۳-مفعول له

۴-مفعول معه

۵-حال

۶-تمییز

۷-ظرف

۸-جارومجرور

پاسخ : در تمییز و ظرف و جار و مجرور و مفعول له و حال عمل میکنه در بقیه نه.

سؤال : علت چیست؟؟

یک نمونه رو میگم مثلا أفعل تفضیل در مفعول مطلق عمل نمیکنه چون عامل مفعول مطلق یا میتونست فعل باشه یا مصدر باشه یا وصف

 

۱_ عامل مفعول مطلق اگه فعل باشه حتما باید فعل متصرف تام باشه

۲_ اگه مصدر باشه باید لفظا و معنا با مفعول مطلق مماثل باش اگه عامل مفعول مطلق وصف باشه باید دلالت بر حدث کنه . لذا أفعل تفضیل و صفت مشبهه چون دلالت بر حدث نمیکنن پس نمیتونه در مفعول مطلق عمل کنه.

۳- مفعول معه باید برش فعل و شبهه فعل مقدم بشه ولی در مفعول معه أفعل تفضیل جزء شبهه فعل نیست..

چون در هر جا مراد از شبهه فعل متفاوته..

صفة مشبّه و أفعل تفضیل به جهت عدم عمل نصب در مفعول‌به، صلاحیت عمل در مفعول‌معه را ندارند. بنابر قول مشهور، اسم تفضیل، دلالت بر ثبوت می نماید؛ از طرفی وقوع، فرعِ بر حدوث می باشد یعنی تا زمانی که حدوثی اتّفاق نیفتد، وقوعی تصوّر نمی گردد مثلاً در مفعول به، ابتدائاً حدثی حادث می گردد و سپس فعلِ فاعل بر ذاتی واقع می شود همانند {ضرَبَ زید بکراً} و یا مثلاً در مفعول له، ابتدائاً حدثی حادث می شود و سپس وقوعِ لاجله (تحصیلا یا حصولا) محقّق می گردد همانند {ضربتُه تادیباً} و {قعدتُ من الحرب جُبناً} لذا محور اصلی در مفعول به، مفعول له و مفعول معه، #وقوع می باشد اما وقوع آن ها با هم فرق می کند مثلاً وقوع در مفعول به، رفع ابهام از وقوع آن حدث می نماید و یا مثلاً وقوع در مفعول له، رفع ابهام از علّت حدث می نماید و عرض شد که وقوع، فرع بر حدوث است؛

با لحاظ نکات فوق گفته می شود:

《حدوث در مقابل ثبوت است و زمانی که اسم تفضیل -بنابر قول مشهور- دلالت بر ثبوت می نماید، با حدوث جمع نمی گردد به همین خاطر به طریق اولی با وقوع که فرع بر حدوث بود، جمع نمی شود. ( در مفعول له اختلاف است )

تعداد بازدید از این مطلب: 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یا ایها الذین امنتم درسته؟

یا ایها الذین آمَنوا.. معناش چی میشه!؟؟؟ چرا ای کسانی که ایمان آوردید‌..

آمَنوا مگه صیغه ۳ نیست!؟ مگه نباید بشه ای کسانی که ایمان آوردند!؟

خب چرا نگفت یا ایها الذین آمنتم!؟

چون ندا کردن در قلمرو خطاب هست.

از طرفی هم چون موصول،ضمیر عاید می خواهد و ضمیر عاید فقط غایب است از این رو به جای این که بگوید:"یا ایها الذین آمنتم"گفته است"یا ایها الذین آمنوا.

( فقط ضمیر غایب مرجع میخواد)

تعداد بازدید از این مطلب: 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اسم های علم منصرف و غیر منصرف قرآن

اسمهای علم منصرف در قرآن کریم :

قریش ، لوط ، صالح ، یهود ، انجیل ، توراة ، شیطان ، مسیح ، روح القدس ، نوح ، عاد ، سبأ ، کعبه ، ودّ ، سواع ، نسر ( نام سه بت جاهلی ) هود ، محمد ، شعیب ، عزیز ، ابو لهب .

 

اسم های علم غیر منصرف :

قارون ، لقمان ، یثرب ، ابراهیم ، هارون ، فرعون ، مصر ، اسرائیل ، یونس ، ابلیس ، آدم ، مریم ، جبرئیل ، میکائیل ، داود ، بابل ، هاروت ، ماروت ، اسماعیل ، یعقوب ، اسحاق ، ثمود ، مدین ، یوسف ، جهنم ، یأجوج ،مأجوج ،سلیمان ، ادریس ، هامان ، رمضان ، یاسین ، یونس ، طالوت ، جالوت ، آذر ، الیاس ، الیسع ، أبابیل ، عمران ، إرَم ، ایوب ، أحمد ، یغوث ، یعوق ( نام دو بت جاهلی ) ، موسی ، عیسی ، یحیی ، زکریا.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 58
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرکاربردترین کلمات ربطی

پرکاربردترین کلمات ربطی

۱. ما = به نحوی که؛ به طوری که؛ تا اینکه

۲. بما = که؛ به نحوی که؛ از جمله

۳. ممّا = به طوری که؛ به گونه ای که؛ تا بدانجا که

۴. کما = آن گونه که؛ همچون؛ همچنین

۵. فیما = در حالی که؛ این در حالی است که

۶. فیما لو = چنانچه

۷. بینما = در حالی که؛ این در حالی است که

۸. مثلما = آن گونه که ؛ همچون

۹. بما فیها = از جمله

۱۰. اذ = چرا که ؛ زیرا؛ به طوری که؛ زمانی که

۱۱. اذ ما = اگر

۱۲. اذا ما = چنانچه؛ در صورتی که

۱۳. ما اذا کان = که آیا؛ اینکه آیا؛ اینکه

۱۴. عمّا اذا کان = اینکه آیا 

۱۵. الّا اذا = جز اینکه؛ مگر اینکه

۱۶. الّا اَنّ؛ غیر انّ = جز اینکه؛ البته؛ اما 

۱۷. اللّهم الّا = مگر اینکه؛ جز آنکه 

۱۸. بما اَنّ = از آنجا که؛ با توجه به اینکه

۱۹. مع اَنّ = هر چند؛ با وجود اینکه

۲۰. علی الرّغم من انّ...؛ الا انّ = با وجود اینکه

۲۱. ذلک اَنّ = زیرا

۲۲. الی ذلک = از سویی؛ همچنین

۲۳. علی = علی رغم؛ با وجود؛ با تمام

۲۴. علی اَن = به شرط آنکه؛ تا شاید؛ بلکه

۲۵. و علی ذلک = بنابرین؛ با توجه به این

۲۶. و علیه = به هر حال؛ بنابرین

۲۷. بحیث = به طوری که؛ به گونه ای که

۲۸. من حیث = از لحاظ ؛ از جائیکه

۲۹. الی حیث = تا جایی که

۳۰. کونها = زیرا؛ به دلیل آنکه

۳۱. من شانه = در نوع خود

۳۲. هذا و ...= همچنین؛ از سویی

نکته: وقتی میخوان یک فرض بعید رو استثناء کنن از عباراتی مثل (اللهم الّا) یا (الّا اللهم ربی) و مثل اینا استفاده میکنن. معنی این میشه مگر در یک صورت و آن هم این است که خدااراده کند برای او.

تعداد بازدید از این مطلب: 59
برچسب‌ها: معنی , کلمات , ربطی , مهم , عربی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تفاوت مع با واو معیت

فرق بین_واو_معیت_و_مع:

سرت و زیدا 

سرت مع زید

۱- فرق اصلی بین این دو این است که مع غالبا ظرف مکان و گاهی هم ظرف زمان است ولی واو معیت یک حرف است که افاده ی اقتران و مصاحبت و همراهی میکند، مانند سرتُ مع سعید: ظرف مکان، سرتُ مع الغروب: زمان، سرتُ و سعیداً: واو معیت به معنی مصاحبت.

حالا فرق بین سرتُ مع سعیدٍ‌ با سرتُ و سعیداً: معنی سرتُ مع سعید، سرتُ کائناً مع سعید ولی جمله ی سرتُ و سعیدا به این معنی است که من و سعید اقتران و همراهی داشته ایم در حرکت کردن یا به سخن دیگر یعنی من و سعید در یک زمان واحد حرکت کردیم.

یک مثال دیگر در این رابطه: تُبتُ مع سعیدٍ، تُبتُ و سعیداً: جمله ی اول یعنی تبت کائنا أو صائرا مع سعید، ولی جمله ی دوم یعنی إنّا إقترنّا فی التوبه فی وقت واحد: یعنی من و سعید در یک زمان باهم توبه کردیم.

نکته: جمله ی تُبتُ مع سعیدٍ، دو احتمال دارد: یکی به این معنی که من با سعید توبه کردم اما نه در یک زمان بلکه مثلا سعید دیروز توبه کرد و من امروز و یک احتمال دیگر به این معنی که من و سعید باهم در یک زمان توبه کردیم، اما در واو معیت فقط معنی مصاحبت و اقتران وجود دارد، مثلا تُبتُ و سعیدا: معنی تحت اللفظیش یعنی من با سعید توبه کردم و مقصود اصلی اینکه من و سعید با هم در یک زمان توبه کردیم.

۲- دومین فرق مع با واو معیت: این است که خبر دادن به وسیله ی (مع)، صحیح است، ولی خبر دادن به وسیله واو صحیح نیست، مانند آیه ی قرآن: (إنّ اللهَ مع الصابرینَ)، در اینجا از مع استفاده شده تا خبر بدهد که خداوند متعال با صبرکنندگان است و حال اگر گفته می شد:(إنّ اللهَ و الصابرینَ): اولا جمله کامل نیست و ناقص است و نیاز به خبر دارد و ثانیا دیگر خبر داده نمی شود که الله با صابران است.

۳- گاهی مع به معنی مساعدت و کمک کردن می آید به خلاف واو معیت، مانند آیه ی قرآن: (إنّ اللهَ مع الصابرینَ)، (إنّی معکما أسمَعُ و أری).

اکنون چند مورد از آیات قرآن را مورد بررسی قرار می دهیم:

مانند آیه ی قرآن: (و توفّنا مع الأبرار)، سوال چرا خداوند نفرمودند: (و توفّنا و الأبرارَ): در پاسخ خواهیم گفت که اگر آیه را با واو معیت می آورد به این معنی بود که زمان وفات ما را با أبرار در یک زمان قرار بده و حال مقصود این نیست.

(و أسلَمتُ مع سلیمانَ لله ربِّ العالَمینَ)، در این آیه خداوند از واو معیت استفاده نکرد، چون اگر از واو معیت به جای (مع)، استفاده میکرد، به این معنی بود که آن دو(ملکه سبأ و سلیمان) در داخل شدن به اسلام با هم در یک زمان بود اند و حال این صحیح نیست؛ چون حضرت سلیمان قبل از ملکه سبأ داخل در اسلام شده بود نه در یک زمان باهم.

نکته: مع هرگاه مضاف الیه بگیرد، همیشه ظرف و مفعول فیه است و گاهی خبر است، مانند آیه ی قرآن: (إنّ اللهَ مع الصابرینَ)، که مع در اینجا هرچند که ظرف است ولی خبر إنّ قرار گرفته است، ولی هرگاه مع به صورت تنوین نصب(معا) بیاید، غالبا حال به تاویل (مقترنا)، می باشد.

تعداد بازدید از این مطلب: 65
برچسب‌ها: مع , واو , معیت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صيغه لاتدعوا چیست؟

لا تدعوا چه صیغه ای است؟

نکته جالب؛ 

منظور از الف فارقه چیست؟

الف فارقه الفی هست که در فعل ناقص و بعد از واو جمع می آید تا با معتل واوی(ناقص) اشتباه نشود مثلا: لا تدعوا.

اگر الف بعد از واو جمع نمی آمد بعضی خیال میکردند که واو حرف اصلی هست و صیغه۴ یا ۷ هست در حالی که لاتدعوا صیغه۹ فعل نهی هست و لام الفعل که واو هست حذف شده است.

تعداد بازدید از این مطلب: 54
برچسب‌ها: الف , فارقه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


عبارت انّ هدا هو درسته؟

آیا عبارت ( إنَّ هذا هو ) و (إنَّ هذا زید) درست است!؟؟

۱- إنّ هذا هو نادرست میباشد. باید اینطور می بود ( إنّه هذا )

۲ - إنّ هذا زید درست میباشد. چون هاء تنبیه صدارت طلب هست پس باید مقدم شود.‌و اسم ناسخ قرار بگیرد.

تعداد بازدید از این مطلب: 60
برچسب‌ها: ان , هذا , هو ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تجزيه مدهامتان

مدهامتان اول چی بوده ؟

مُدْهَامَّتَانِ

اسم فاعل مثنی مؤنث باب افعیلال از ثلاثی مزید

حروف اصلی : دهم

تعداد بازدید از این مطلب: 59
برچسب‌ها: مدها , متان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اسم عين

آیا اسم عین میتواند خبر، صفت، حال از ظرف زمان واقع شود!؟             مثال: خرجت فإذا الاسد..

در اینجا إذا رو بعضیا میگن حرفه و حرف هم نقش نمیگیره.

بعضیا میگن که ظرفه.

حال که اذا ظرفه بعضیا میگن نقشش میشه خبر.. و الاسد مبتدا وقتی که بگن خبر پس نمیتونه إذا ظرف زمان باشه.. چون ظرف زمان نمیتونه خبر یا صفت یا حال از اسم عین (جثه) که همان الاسد باشه واقع بشه.

تعداد بازدید از این مطلب: 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حروف ذلاقة

حروف ذلاقة به چه حروفی میگن؟

به شش حرف ( م ر ب ن ف ل ) میگن حروف ذلاقة که در هر اسم رباعی و خماسی یکی از این حروف وجود داره مگر موارد شاذ و اندکی

تعداد بازدید از این مطلب: 53
برچسب‌ها: ذلاقة ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تفاوت عذب و عذاب

فرق عذب و عذاب درحالیکه ریشه هر دو عذب است.                         مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِیداً ( اسراء / ۵۸ 

واژه عذاباً در آیه یادشده اسم مصدر است برای تعذیباً(اسم مصدر باب تفعیل بر وزن فَعال می آید، مثل سلام و تسلیم و کلام و تکلیم)، و عاملِ این مفعول مطلق مزبور هم اسم فاعلش می باشد یعنی مُعَذِّبُوها که دقیقا از جنس عذاباً است که گفتیم این عذاباً اسم مصدر است برای تعذیباً بنابراین، عذاباً ثلاثی مجرد نیست و ثلاثی مجردش عَذْب است که از منظر معنی بین عَذْب و عذاب تفاوت اساسی وجود دارد زیرا عَذْب، گوارایی است اما عذاب، سلب گوارایی (یکی از معانی مهم باب تفعیل، سلب است، مثل "جَلَّدْتُ البعیرَ" یعنی سَلَبْتُ جِلْدَها؛"پوست شتر را کندم" و مثل"قَشَّرْتُ التُّفّاحَ" یعنی" پوست سیب را کندم" و به شکنجه دادن و شکنجه از آن جهت تعذیب و عذاب گویند چون تعذیب و عذاب، گوارایی و خوشی و رفاه و راحتی را از آدم می گیرد و سلب می کند؛ پس تعذیب یعنی سلبُ الْعَذْبِ و العُذوبة)

تعداد بازدید از این مطلب: 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


معناى أمير المؤمنين

نکته درمورد جمله امیرالمومنین.  کلمه امیر ۲احتمال دارد: ۱-أمر:دستور دادن. ۲-میر:بزرگ و سرپرست. کدام یک از احتمال صحیح است؟ در هردوصورت یا فعل مضارع هست یا صفت مشبهه به این حالت: اگر از ریشه (میر) باشد فعل مضارع صیغه۱۳آن میشه:أمیر ُ واگر از ریشه(أمر)باشد صیغه ۱۳فعل مضارعش میشه:آمِرُ(أَأْمِرُ) ?اگر صفت مشبهه باشد: از ریشه(میر) بروزن فعیل:ممیر. ازریشه (أمر) بروزن فعیل:أمیر. پس معلوم میشه  یا فعل مضارع از ریشه (میر )هست. یا صفت مشبهه ازریشه(أمر)است. اگر صفت مشبهه باشد(ریشه أمر) ،المومنین مضاف الیه برای امیر هست ومحلا منصوب بنابر مفعول برای صفت مشبهه. اگر مضارع از(میر)باشد،المومنین مفعول برای امیر است.  معنا:  از ریشه أمر: دستور دهنده مومنین. از ریشه میر: سرپرستی میکنم مومنین را.  جواب صحیح از ریشه (میر)است و فعل مضارع صیغه۱۳.  چرا از ماده امر نیست؟  چون اگر ازین ماده باشد باید صفت مشبهه باشد در حالی که (امر)متعدی هست و حال آنکه صفت مشبهه از متعدی گرفته نمیشود. امیرالمومنین علم ازجمله شده به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام. در روایت هست که که میفرماید جمله برای لقب به خداوند متعاله و خداوند این لقب را مختص حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کرده است. و حرام هست کسی غیراز حضرت علی ملقّب به این لقب باشد.

تعداد بازدید از این مطلب: 67
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نكته تركيبي

  الإسمُ عَلى قِسْمَیْنِ: منصرفٍ و غيرِ منصرفٍ. ( نقش منصرفٍ و غیر منصرفٍ، بدل تفصیل از "قِسْمَیْنِ" است.)  یک مثال دیگه :   الکلمةُ ثلاثةُ أنواعٍ الاول: اسم  الثانی: فعل  الثالث: حرف.   نقش ( الأول‌ ) و ( الثانی ) و ( الثالث ) میشه بدل تفصیل.  این موارد توی کتب فراوان هست. به خصوص کتاب کافی فی المفردات.  که در ( الأول ) و ( الثانی ) و ( الثالث ) در این مثال سه وجه جایز هست. ۱ - الأولِ ، بنا بر بدل تفصیل برای أنواعٍ  ۲ - الأولُ بنا بر خبر برای مبتدای محذوف   ۳ - الأولَ بنا بر مفعول برای أعنی محذوف.   مثال های زیادی هم به همین روش میشه رفت. به خصوص کتاب کافی

تعداد بازدید از این مطلب: 48
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فَضلة يا فُضلة

#نکته   کلمه ( فَضْلَة ) بهش ( قَید ) و ( تکْملة ) و ( تَتِمّة ) و ( مُکَمِّل ) هم گفته میشه.   ( فُضلة ) به مضموم خواندن فاء غلط مشهور هست. بلکه باید گفت ( فَضلة ) به فتح فاء.

تعداد بازدید از این مطلب: 71
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نكته بلاغي و ما كان معذبهم

#سؤال  ( وما کان الله معذبهم وهم یستغفرون )  چه نکته بلاغی مشاهده میشه؟     پاسخ‌  در جمله اول خبر کان می تونسته از نوع جمله فعلیه یعذبهم باشه ولی بصورت اسم آورده که ثبوت در نفی عذاب را تقویت کنه برای آنها که استغفار می کنند.

تعداد بازدید از این مطلب: 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تصغير فاطمة

سؤال  تصغیر فاطمة چیست؟ فُوَیْطِم یا فُطَیْمَة؟  تصغیر فاطمة می شود فُطَیْمَة(شذوذا)  کما فی قول الاعشی: نَحنُ الْفَوارسُ یومَ الْحُنُوِّ ضاحیة جنبی فُطَیْمَةُ لا میلٌ و لا عزْلٌ 

تعداد بازدید از این مطلب: 63
برچسب‌ها: تصغير , فاطمة ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


معنی و ما یُشعرکم

#پاسخ    و اَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ اَیْمانِهم؛ لَئنْ جائتْهُم آیةٌ لَیُؤمِنَنّ بِها، قُلْ:"اِنّما الْآیاتُ عندَ الله"  و ما یُشْعِرُکُم؟ اَنّها اذا جائتْ لایُؤمِنُون. ترجمه ای که شما بدان اشاره کردید_که معمولا همان گونه ترجمه می کنند_ترجمه آزاد بود که درست است. اما ترجمه ی تفسیر گونه و دقیق آیه مزبور_ با توجه به این که اولاً، حرف" ما" در "ما یُشْعِرُکُم "، استفهامیه است و ثانیاً، ماده ی" شعور" با حرف جر" باء" متعدی می شود، مثل این آیه١٩ کهف: "... وَلْیَتَلَطَّفْ و لایُشْعِرَنَّ بِکُم اَحَداً"، و و بر این اساس، تعبیر "اَنَّها" در "اَنَّها اذا جائتْ لایُؤمِنُون"، منصوب به نزع خافض است و در اصل چنین بوده است: " و ما یُشْعِرُکُم بِاَنّها اذا جائتْ لایُؤمِنُون"،  و ثالثاً، فاعل در فعل مضارع "یُشْعِرُکُم" ضمیری است مستتر(=هو) که به "ما"ی استفهامیه بر می گردد، با توجه و ملاحظه این سه نکته، ترجمه آیه، چنین است: (کافران و ناباوران مکه، سخت ترین سوگندها را خوردند که چون معجزه ای بیاید، بدان بگروند_به آنان بگو: معجزات فقط دست خداست_و چه چیزی شما را می آگاهانَد به این مطلب که هر گاه معجزه ای آید_آنان ایمان بیاورند؟ خیر_ ایمان نمی آورند)

تعداد بازدید از این مطلب: 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نقش جانباً در فلما وصل الحجر، ذهب الناس جانباً

#سوال  ❓ نقش كلمه "جانباً" در اين عبارت  چيست؟ "فلمّا وصل الحجر، ذهب الناس جانباً" مفعول فیه یا نزع خافض❓  ✳️" الی جانب" بوده بنابر این منصوب به نزع خافض است مانند این مثال که در کتاب صمدیه آمده"ذهبتُ الشّامَ" که در اصل"ذهبتُ الی الشّامِ" بوده است و کلمه الشامِ مجرور پس از حذف حرف جر مزبور منصوب شده است.  ???? نکته:ماده"ذهب" با حرف جر الی متعدی می شود و به کار می‌رود،مثل این آیه: "وقال:اِنّی ذاهبٌ الی ربّی سیهدین" (صافات/٩٩).

تعداد بازدید از این مطلب: 64
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ثوابت و شوارع في النحو و الإعراب

 بعض الإعرابات الثابتة وفوق كلّ ذي علمٍ عليم  1- الكلمات : سويا – قاطبة – معا – وحده – جميعا – كافة  – دائما – أولا – ثانيا-أجمعين – بندا بنـدا – طوعا ـ غالبا -سويا – ماديا ـ أدبيا ـ عمدا ـ خطأ ـ سهوا -كافة- اجتماعيا وسياسيا واقتصاديا -أولا إلى عاشرا  تعرب حالا منصوبة ** لاحظ( خصوصا):إذا جاءت في نهاية الجملة تعرب حالا,أما ما عدا ذلك  تعرب مفعولا مطلقا 2- الكلمات : أيضا – سبحان – رجاء - خصوصا – عامة – شرعا – البتة - حقا - تحديدا – حتما – حمدا – خاصة – شكرا – صبرا – يقينا ـ سعديك – حجا مبرورا – حبا وكرامة – قياما وقعودا- عموما ـ مثلا ـ لبيك ـ صفحا. . .(تعرب مفعول مطلق منصوب)  3- الكلمات : مرة - مرتين ـ مرارا ـ جدا ـ تارة : تعرب نائب عن المفعول المطلق،كذلك : يعرب الكلمات ( كل – جميع – غاية – حق – أي – اسم التفضيل – اسم الإشارة) المضاف للمصدر.كذلك صفة المصدر،آلته،عدده،مرادفه،اسمه،مثل" سرت سريعا - أعطيتك حقك عطاء".   4- الكلمات : صباحا – مساء – ليلا – نهارا – فجرا – ظهرا – عصرا – مغربا – عشاء – ربيعا – خريفا – شتاء – صيفا – قرنا – سنة – شهرا – يوما – أسبوعا - ساعة – حينا – دقيقة – ثانية – لحظة – مبكرا - أبدا - أثناء- وقت- خلال- أحيانا- حين- مدى - عند - قديما ـ حديثا،تعرب ظرفا زمان منصوبا  5- الكلمات : شمالا – جنوبا – شرقا – غربا – يمينا – شمالا – فوق – تحت - أمام – خلف – وراء – قدام – مع - نحو- أسفل- حول- وسط – داخل – خارج – دون– ميلا - إزاء – حذاء – تلو- عند - لدى ، تعرب ظرفا مكان منصوبا   6- الكلمات : منذ – أمس - حيث – الآن – قط – لدن – منذ – مذ – هنا – هناك – ثم – ثمة – إذا – إذ – فقط تعرب ظرفا مبنيا   7- الاسم الذي يأتي بعد : هنا - هناك – ثّم – ثمة يعرب مبتدأ مؤخرا   8- ( منذ – مذ ) إذا جاء بعدهما فعل تعربان ظرفا مبنيا،وإذا جاء بعدهما اسم تعربان حرف جر . 9- ( حتى ) إذا جاء بعدها فعل تصبح أداة نصب،وإذا جاء بعدها اسم تعرب حرف جر  . 10- ما يأتي بعد : كل- بعض- غير- سوى- كلا- كلتا- ذات-أي- إحدى- ذو- ذا- ذي- ذوو - ذوي- فوق- تحت – أمام – خلف- قدام- وراء- مع- عند- بين- قبل- بعد- مدى- نحو- أسفل- حول- وسط) يعرب مضاف إليه مجرور   11- الضمائر(هاء الغائب- كاف المخاطب- ياء المتكلم- نا المتكلمين) : - إذا اتصلت باسم تعرب: ضمير مبني في محل جر مضاف إليه،مثل:كتابك جديد،أو مدرستنا

تعداد بازدید از این مطلب: 62
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


معناي إغسل يدكَ الي المِرفق

إغسل یدَکَ الی المِرفَق احتمال اول: اگر الی المرفق را متعلِّق به إغسل بگیریم معنا چنین است: دستهایت را تا مرفق بشوی؛ یعنی الی جهت شستن را مشخص میکند زیرا به إغسل متعلق است. احتمال دوم: اگر الی المرفق را حال از یدک و متعلَّق به «استقرَّ» محذوف بدانیم، معنا چنین است: دست هایت را در حالی که تا مرفق است بشوی. به این معنا که الی المرفق، محدوده شستن را مشخص میکند و نه جهت شستن را و درباره جهت شستن کلام سکوت کرده است؛ یعنی یا اختیاری است یا باید از دلیل دیگری جهت را به دست آوری. بنابراین در آیه شریفه: فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِق‏ (مائده / ۶) نیز دو احتمال وجود دارد که ما شیعیان با توجه به روایات اهل بیت(علیهم السلام) الی المرافق را حال برای ایدیکم و متعلق به محذوف میدانیم و جهت شستن را از کلام اهل بیت اخذ میکنیم.

تعداد بازدید از این مطلب: 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حقیقت کلمه لاتَ

  در این باره سه قول وجود دارد  1⃣ : فعل ماضی ست. و همین کسانی که میگویند فعل ماضی ست نیز اختلاف دارند  1⃣ : یک عده قائل شده اند که از لاتَ یلیتُ است و به معنی نقص است ولی به لحاظ تناسبی که نقص با نفی دارد این فعل به معنی نفی نیز استعمال شده است. 2⃣: اصل لَیِسَ بوده است و یاء تبدیل به الف شده است بنابر قاعده اعلال ، سین نیز قلب به تاء شده است!  2⃣ :دو کلمه است : مرکب از لانافیه و تاء تانیث(قول جمهور)  3⃣ : مرکب از یک کلمه (لانافیه) و بعض کلمه ی دیگر است : لاتحین بوده است که تاء از حین جداشده است! و قائل اند که این تاء زائده است.   مغنی_الادیب

تعداد بازدید از این مطلب: 67
برچسب‌ها: لات , عربی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


عدل

عدل یعنی عدولِ کلمه از اصلِ خودش. 

عدل بر دو قسم است:1️عدل تحقیقی: مثل عدول (مثنی) از (اثنان) و (ثلاث) از (ثلاث) و  (رباع) از (اربع)، مانند: فَانکِحُوا مَا طالبَ لَکُم مِنَ النِّساءِ مَثنَی و ثُلاثَ و رُباعَ (نساء/4). عدل تحقیقی سبب غیر منصرف شدنِ وصف است.  2️عدل تقدیری: فرضی است که در برخی از اسم های علمِ غیرمنصرف  که غیر از این فرض، راهی برای توجیهِ غیر منصرف بودنشان وجود ندارد در نظر گرفته  می‌شود؛ مثل عُمَر و جُفَر      اوزان عدل برای عدل شش وزن ذکر شده است: 1-مَفعَل 2-فُعَل 3-فَعل 4-فُعال 5-فَعال 6-فَعَل.        منبع: عوامل القدم 

تعداد بازدید از این مطلب: 59
برچسب‌ها: عدل , عربی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


عطف اسم ظاهر بر ضمیر متصل مرفوع

#سؤال

آیا برای عطف اسم ظاهر بر ضمیر متصل مرفوعی نیاز به فاصل داریم!؟


#پاسخ

دو مبنا وجود داره.

الف) مطابق نظر بصریون : در عطف بر ضمیر مرفوع متصل ( خواه بارز باشه و خواه مستتر ) فاصله شدن یکی از دو امر نیکوست :

۱- ضمیر منفصل .
دلیل فاصله شدن ضمیر منفصل !؟ چون ضمیر متصل مرفوع همانند جزء متصل به کلمه می‌باشد ، اگر چیزی بر آن عطف بشه مثل اینه که بر جزء کلمه عطف شده ؛ اما اگر قبل از عطف به وسیله ضمیر منفصل تأکید گردد ، میرسونه که ضمیر متصل مرفوع در حقیقت از کلمه جداست و با این کار نوعی استقلال برای ضمیر متصل مرفوع به دست میاد.

اما اینکه عطف بر خود ضمیر منفصل نیست ، چون معطوف در حکم معطوف علیه است و اگر عطف بر ضمیر منفصل باشه لازم میاد که معطوف تأکید ضمیر متصل باشه و آن درست نیست.
مثال ضمیر بارز : قال لقد کنتم أنتم و آباؤکم فی ضلال مبین


مثال ضمیر مستتر : أسکن أنت و زوجک الجنة.

۲- هر فاصلی که باشه. خواه بین عاطف و معطوف علیه باشه مانند فاصله شدن مفعول به در آیه « جنات عدن یدخلونها و مَن صلح ... » ، و خواه بین عاطف و معطوف باشه مانند فاصله شدن « لا » در آیه « لو شاء الله ما اشرکنا و لا آباؤنا »

( نکته : گاهی بدون فاصله شدن چیزی میتوان بر ضمیر مرفوع متصل عطف کرد و این مورد در شعر زیاد و در نثر کم است. )

ب) مطابق نظر کوفیون : عطف بر ضمیر مرفوع متصل بدون فاصله شدن چیزی ضعیف نیست ، همانگونه که در بدل آوردن از آن ضعفی وجود نداره. مانند « أعجبْتَنی جمالُک » زیرا جمال بدل از ضمیر متصل در اعجبتنی است.

تعداد بازدید از این مطلب: 78
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود